هیچ چیزمان سرجای خودش نیست! برای مثال: از خودم شروع می کنم که فقط حرف می زنم. البته بهتر بگویم: فقط می نویسم و شاید هم به نوشته هایم نتوانم عمل کنم. نه این که از سر قصد و عمد باشد که یا در توانم نیست یا این که این کاره نیستم و مرا برای کار دیگری ساخته اند و نباید انتظار داشته باشند در کاری که تخصص یا تجربه کافی و نیز دل و جرات و شهامت و نیرو و توانایی کافی ندارم وارد شوم و مسوولیت بپذیرم که در نهایت به هدف های مورد نظر نخواهم رسید و ضررش هم به جامعه بر خواهد گشت!
شوربختانه سال های سال است که همین روند برشمرده شده کم و بیش در کشور به ویژه در خوزستان ادامه دارد و گویا ریشه اش هم نمی خواهد خشک شود و به وضوح دیده ایم که محکم تر هم شده است!
کافی است نگاهی به مدیریت های استان کنیم تا تصاویر و فیلم های برخی مسوولان را که صندلی های مسوولیت را اشغال کرده اند ببینیم!
مسوولانی که در چهار دهه گذشته اگر شایسته پست های شان بودند و شهامت و توانایی و دانایی لازم را در گرفتن حق و حقوق خوزستان و خوزستانی ها و توسعه استان و رفاه حال مردم داشتند، امروز وضعیت اقتصادی، فرهنگی، آموزشی و. استان و نیز کلان شهر اهواز با داشتن این همه مواهب و سرمایه های طبیعی و نیز نیروهای انسانی متخصص و متعهد، خراب نبود و مردم در فقر و محرومیت به سر نمی بردند!
موضوع جالب توجه این است که همه ی عالم و آدم می دانند خوزستان فقیر نیست؛ در حالی که مردم اش در رفاه نیستند؛ چرا؟! چون برخی سومدیریت ها باعث و بانی تنگدستی مردم و توسعه نیافتگی خوزستان شده است. خوزستانی که مورد توجه مسوولان کشوری است اما نگاه مسوولان اش بر جامعه نمی تابد و معلوم نیست کجاها سیر می کند که خیرش به مردم نمی رسد!
خوزستانی که در رابطه به جای ضابطه، سرآمد دیگر استان ها است و مسوولیت ها این گونه تقسیم می شود!
برای مثال: از انتصاب یا انتخاب مدیرکل آموزش و پرورش خوزستان می گویم. "مودتی" که سه دوره مدیریت های شورای شهر امیدیه، آموزش و پرورش بهبهان و ریاست و عضویت شورای شهر بهبهان و نیز مسوولیت فرمانداری های هندیجان و خرمشهر را در کارنامه خود دارد.
مودتی که سال 68 به استخدام آموزش و پرورش امیدیه درآمد و هم اکنون از مرز بازنشستگی گذشته است و مانند روزهای جوانی اش توانایی و پشتکار لازم را برای مدیریت آموزش و پرورش ندارد و بهتر بود به عنوان مشاور مدیرکل آموزش و پرورش به کار گرفته شود نه مدیرکل!
"کورش مودت" که در سوم بهمن 97 بر اساس حکم صادره از سوی عبدالرضا رحمانی فضلی وزیر کشور، برای مدت چهار سال به سمت معاون استاندار و فرماندار ویژه شهرستان خرمشهر منصوب شد اما بعد از 9 ماه با پیشنهاد استاندار و حکم وزیر، بر صندلی مدیریت آموزش و پرورش خوزستان تکیه زد! چرا؟!
به راستی! چرا شخصی که برای چهار سال به سمت معاون استاندار و فرماندار ویژه شهرستان خرمشهر منصوب می شود باید بعد از 9 ماه بر سر کار مهم دیگری که سال ها از آن دور بوده و در این مدت هم هیچ راه و چاهی درباره آموزش و پرورش از او دیده نشده برود؟!
یعنی در خوزستان هیچ فرهنگی شایسته ای برای مدیریت آموزش و پرورش وجود نداشت الا این که از یک فرماندار کمک گرفته شود؟! آن هم فرمانداری که آرد های خود را بیخته و در حقیقت باید الک خود را به دار بیاویزد؟!
فرمانداری که می بایست توانایی و مدیریت خود را در سرزمین خرمشهر به کار می گرفت و انجام وظیفه می کرد نه این که فکر کند تنها او است که می تواند آموزش و پرورش استان را به سر منزل مقصود برساند! در حالی که او اگر عاشق کار آموزش و پرورش- که مهم ترین شغل و هنر آموزشی و تربیتی در کشور است- بود و به این کار دل و بها می داد؛ هرگز آن را رها نمی کرد و به خانه ی شورا نمی رفت و در ادامه مسوولیت های فرمانداری را نمی پذیرفت!
به هر روی، "مودت" امروز، "مودت" دیروز نیست و نیروی جوانی و شادابی را برای به دست گرفتن سکان آموزش و پرورش- که در حقیقت یک دونده نیاز دارد- ندارد.
آموزش و پرورش خوزستان به نیرویی عاشق و مجرب برای کار و فعالیت نیاز دارد که هیچ گاه سنگر تعلیم و تربیت را برای کسب باصطلاح جایگاه بالاتر رها نکند و تا آخر عمر آموزش و پرورشی باقی بماند. البته هنوز هم دیر نشده و "کورش مودت" می تواند باز به سنگر فرمانداری خرمشهر باز گردد، یا این که به گذشته خود برگردد و منتظر یک عاشق متعهد، متخصص و دلسوز برای مدیریت آموزش و پرورش خوزستان باشد؛ به شرطی که این بار رابطه جای ضابطه را نگیرد!
حبیب اله بهرامی بیرگانی
مدیرکل تعاون، کار و رفاه اجتماعی خوزستان بر ضرورت رصد و بازرسی مداوم از محیط های کارگری تاکید کرد.
به گزارش پایگاه خبری- تحلیلی حبیب نیوز، ارسلان غمگین در سومین جلسه شورای معاونان و مشاوران اداره کل تعاون، کار ور فاه اجتماعی خوزستان، با اشاره به فرا رسیدن ایام اربعین حسینی و نزدیکی رحلت نبی اکرم(ص) گفت: پذیرایی از زائران حرم ابا عبدالله الحسین "ع" در کنگره عظیم راه پیمایی اربعین حسینی موهبت و لطف بیکرانی است که خداوند متعال به مردم ولایتمدار خوزستان ارزانی داشته است. وظیفه ما بسیج تمام امکانات موجود و تلاش برای خدمت رسانی بهتر به زایران امام حسین "ع" است.
او خدمت به مردم به ویژه محرومین را از عبادات بزرگ و مورد تاکید دین مبین اسلام دانست و گفت: باید از فرصت مناسبی که خداوند متعال برای خدمت به مردم در اختیارمان گذاشته است بیشترین استفاده را ببریم.
غمگین ارزیابی عملکرد را یک روش مدیریتی برای رصد وضعیت موجود برشمرد و با تاکید بر اینکه هیچ گاه نباید خود را در جار چوب بخشنامه های ابلاغی محصور کنیم گفت: باید ملاک ارزیابی ما در کار، وجدان بیدار و رضایت مردم باشد. اگر وجدان کاری و تعهد با مسوولیت پیوند زده شود خیر دنیا و آخرت نصیب مان می شود.
او رجوع به خرد جمعی و استفاده از ایده های نو را رویکرد مدیریت جدید دانست و گفت: باید دست به دست هم دهیم و به جد کار کنیم و فارغ ازا ارایه آمارهای نادرست، خوزستان را به سمتی پیش ببریم که در خور شأن مردم باشد. این نشست ها برای بررسی مشکل های موجود و وحدت رویه و پیگیری مطالبات مردم در مجموعه تعاون، کار و رفاه اجتماعی است.
او با تاکید بر خدمت رسانی مطلوب به مردم و ایجاد رضایت در بین مراجعان گفت: باید بستر را به گونه ای فراهم آوریم تا مراجعان حلاوت و شیرینی واقعی خدمت رسانی صادقانه وخالصانه بچشند.
مدیرکل تعاون، کار و رفاه اجتماعی خوزستان در بخش دیگری از سخنان خود به موضوع بازرسی های کار اشاره کرد و گفت: رویکرد مجموعه تعاون، کار و رفاه استان، سالم سازی فضای کار است؛ هم در زمینه امنیت شغلی کارگران و هم در بهداشت و ایمنی کار. به همین منظور به بازرسان کار تاکید می کنیم: رصد و بازرسی از محیط های کارگری، را جدی تر بگیریم تا شاهد اجحاف و تضییع حقوق کارگران نباشیم و اگر خدای ناکرده شاهد قصور در پرداخت حق و حقوق کارگران یا به خطر افتادن امنیت شغلی کارگران بودیم بتوان اقدامات لازم را انجام داد.
غمگین افزود: همه باید دست به دست هم دهیم با نصب العین قرار دادن فرمایش مقام معظم رهبری، فضایی آرام و بدون تنش در محیط های کار و تولید ایجاد کنیم.
در این جلسه معاونان و مشاوران پیشنهادها و نظرهای خود را بیان کردند.
مدیر کل تعاون، کار و رفاه اجتماعی خوزستان پیگیری مطالبات به حق کارگران را از برنامه های حوزه مسوولیت خود دانست و تصریح کرد: معیشت مناسب، امنیت سغلی و ارامش کارگران تلاشگر برای ما بسیار مهم است.
به گزارش حبیب نیوز، ارسلان غمگین در دیدار با آیت الله کعبی نماینده مردم خوزستان در مجلس خبرگان رهبری با تشریح ت های اشتغال زایی استان گفت: به دنبال ایجاد نشاط و پویایی در جامعه کارگری هستیم. بی شک تلاش ما در راه عزت و سربلندی قشر عزیز کارگران هست و خواهد بود و پیگیری مطالبات به حق کارگران از برنامه های ما در مجموعه تعاون،کار و رفاه اجتماعی است.
او نقش کارگران و نیروی کار را درغلبه بر مشکل ها، بارز و مهم دانست و بهبود روابط کارگری و کارفرمایی را از مهم ترین اولویت کاری خود برشمرد و افزود: باید با یک عزم جدی تلاش کنیم با بهبود روابطه کارگر و کارفرما، در افزایش تولید گام برداریم.
غمگین، با تکیه بر همکاری و همراهی میان کارفرما و کارگر، بر ضرورت نقش حمایتی دولت در رفع موانع پیش روی سرمایه گذاران برای رونق تولید تاکید کرد.
گفتنی است: در این نشست نماینده مردم خوزستان در مجلس خبرگان رهبری در سخنانی بر ضرورت تلاش بیش تر دست اندرکاران استان برای ارتقای سطح معیشت و امنیت شغلی کارگران تاکید کرد.
سرپرست اداره تعاون، کارورفاه اجتماعی شهرستان شوش گفت: پیگیری لازم از طریق فرماندارو اعضای شورای تامین شهرستان شوش برای تحقق مطالبات کارگران هفت تپه در حال انجام است.
ثامر تمیمی جمعه شب در گفت و گو با خبرنگار ایرنا گفت: برای رفع مشکلات و تامین مطالبات کارگران، فرماندار و اعضای شورای تامین شهرستان شوش از هیچ تلاشی دریغ نمی شود.
وی افزود: با توجه به پیگیری مشکلات کارگران هفت تپه و تلاش فرماندار شوش ۵۰ درصد حقوق مردادماه پرداخت شد و بزودی مابقی حقوق کارگران پرداخت می شود.
سرپرست اداره تعاون، کار و رفاه اجتماعی شوش اظهار داشت: حفظ وحدت و آرامش، اورهال کارخانه و توجه به کشاورزی را مهمترین موضوعی دانست که کارگران باید به آن توجه کنند.
اعتراضات کارگران هفت تپه از چندی پیش نسبت به خصوصی سازی کارخانه از سرگرفته شده است. این کارگران همچنین خواستار بازگشت به کار کارگرانی شدند که از ابتدای مهرماه امسال قرارداد آنها تمدید نشده است.
کشت و صنعت هفت تپه قدیمی ترین کارخانه تولید شکر از نیشکر در کشور است که نیم قرن از تاسیس آن می گذرد و طبق اصل ۴۴ قانون اساسی اواخر سال ۱۳۹۴ از سوی سازمان خصوصی سازی از چرخه دولتی خارج و به بخش خصوصی واگذار شد.
جمعیت کارکنان شاغل در این شرکت بزرگ تولید شکر به صورت رسمی، پیمانی، قراردادی و پیمانکاری در بخش های مختلف پنج هزار و ۵۰۰ نفر اعلام شده است.
شرکت کشت و صنعت نیشکر هفت تپه با ۲۴ هزار هکتار وسعت اراضی و کارخانه، در ۱۵کیلومتری شهر شوش در شمال استان خوزستان واقع است.
امام جمعه آبادان با اشاره به مشکل کارگران پالایشگاه آبادان گفت: پیمانکاران و مجموعه مدیران پالایشگاه آبادان طبق قولی که دادند مشکل حقوق عقب افتاده کارگران را حل کنند.
به گزارش ایرنا حجت الاسلام والمسلمین علی ابراهیمی پور در آیین عبادت ی جمعه این هفته نماز جمعه در مصلای آبادان از دادستان خواست تا مدیرانی را که کارگران را اذیت می کنند معرفی کند. دغدغه درباره کارگران پالایشگاه آبادان اساسی است.
وی در ادامه به همایش باشکوه اربعین اشاره کرد و با بیان اینکه اربعین یک فرصت است گفت: با توجه به حضور چند برابری جمعیت زائران اربعین حسینی در مرز شلمچه برای خدمات رسانی به زائران باید بیشتر تلاش شود.
امام جمعه آبادان تامین آب آشامیدنی در مرز شلمچه را ضروری دانست و افزود: اربعین یک فرصت و خاص شیعیان است لذا باید توجه ویژه شود.
حجت الاسلام ابراهیمی پور در خاتمه با بیان اینکه برخی از معاندین نظام بر موضوع حضور بانوان در ورزشگاه ها تمرکز کرده اند گفت: این نشان دهنده یک دسیسه است.
اهواز- حبیب نیوز: به دنبال انتشار اطلاعیه مدت دار سازمان مدیریت پسماند شهرداری اهواز مبنی بر دعوت از رانندگان وسایل نقلیه وانت، موتور سه چرخ و گاری که در حوزه پسماند (زباله) فعالیت می کنند؛ برای شناسایی و ساماندهی آنان- که تعدادشان هم قابل شمارش نیست و برای مثال: در زیتون کارمندی و ملی راه یک صد نفر مشغول کار و فعالیت اند و نان هم از عمل خویش می خورند- و گذشت سه هفته از انتشار اطلاعیه، امیدواریم این افراد ضمن مراجعه به سازمان آن هم با در دست داشتن کپی شناسنامه-کارت ملی، کارت پایان خدمت و کارت وسیله نقلیه، ساماندهی شده باشند.
از آنجا که پیش از ساماندهی تمام کیسه های سفید، سیاه و آبی زباله- که گوشه منازل گذاشته می شدند- توسط تفکیک کنندگان سنتی پسماند یا جویندگان طلای کثیف گشوده یا به عبارت بهتر پاره می شدند و گربه ها نیز در این وسط سواستفاده می کردند؛ امیدواریم از این پس با ساماندهی و آموزش نحوه گشودن گره کیسه های زنگارنگ زباله و دادن مسوولیت هر خیابان به یک نفر از جویندگان طلای کثیف، از پاره شدن کیسه ها و نیز ریختن مواد نبردنی در پیاده روها و خیابان ها (این مورد با چشمان خودمان دیده ایم و در جوابیه سازمان منظور نگردد که عکس و فیلم موجود است) جلوگیری شود.
گفتنی است: در اطلاعیه سازمان مدیریت پسماند آمده بود:"در راستای(!) اجرای طرح تفکیک در مبدا پسماندهای شهری با همکاری نیروی انتظامی و پلیس راهنمایی و رانندگی و اجرائیات شهرداری از مورخ 26/5/98 به مدت 21 روز و با استناد به مواد 4 و 16 قانون مدیریت پسماند و احکام قضایی صادره در این خصوص اقدام به شناسایی وساماندهی فعالین این حوزه می نماید. لذا از کلیه فعالین گرامی تقاضا می گردد در اسرع وقت جهت تشکیل پرونده ودریافت کد شناسایی برای ادامه فعالیت کاری خود با دردست داشتن مدارک زیر در ساعات اداری (7صبح لغایت 13)به سازمان مدیریت پسماند شهرداری اهواز مراجعه نمایند. آدرس:خیابان انقلاب ، شیخ بهاء جنوبی ، نبش کوچه سامانی نژاد، سازمان مدییت پسماند شهرداری اهواز"
وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی گفت:در آیین نامه اجرایی سقف درآمدی معینی برای حذف یارانه وجود ندارد و نشان تمکن در سه دهک بالا میزان مصرف خانوارها است، آن دسته از خانواده ها که میزان مصرفشان از حد معین بالاتر است مشمول حذف یارانه میشوند.
محمد شریعتمداری در حاشیه جلسه هیات دولت در جمع خبرنگاران در پاسخ به پرسشی درباره شناسایی و حذف یارانه سه دهک بالای درآمدی، گفت: در قانون بودجه امسال دولت مکلف به حذف یارانه سه دهک بالاتر شده است یعنی افراد با درآمدهای بالا که نیاز به دریافت یارانه ندارند، حذف شوند. برای تحقق این هدف آیین نامه اجرایی پیش بینی شده بود که به هیات دولت ارائه و تصویب شد و مقرر شد وزارتخانههای تعاون، کار و رفاه اجتماعی، کشور و ارتباطات و فناوری اطلاعات و سازمان برنامه و بودجه مسئول شناسایی دهکهای بالا شوند و این اقدام از پایان شهریور انجام شود.
وی تاکید کرد: دولت حساسیت جدی دارد که با توجه به شرایط اقتصادی و فشارهایی که به طور طبیعی در اقشار متوسط و پایین جامعه است، ضریب خطا در انتخاب افرادی که مشمول دریافت یارانه نیستند به حداقل ممکن کاهش یابد و به هیچ وجه فشاری از این محل به طبقه متوسط و پایین وارد نشود. در همین راستا تلاش میکنیم با استفاده از توانایی استانداران، فرمانداران و بخشداران و بانک های اطلاعاتی به گونهای عمل شود تا در حد ممکن به تکلیف قانونی عمل کنیم و فشاری به این افراد وارد نشود.
وزیر تعاون و کار ادامه داد: در آیین نامه اجرایی سقف درآمدی معینی برای حذف یارانه وجود ندارد و نشان تمکن در سه دهک بالا میزان مصرف خانوارها است، آن دسته از خانواده ها که میزان مصرفشان از حد معین بالاتر است مشمول حذف یارانه میشوند. این کار باید با احتیاط کامل انجام شود تا به مردم فشاری وارد نشود.
شریعتمداری همچنین در پاسخ به پرسشی درباره همشأن سازی حقوق بازنشستگان تامین اجتماعی گفت: در همه صندوق های بازنشستگی بحث همسان سازی بطور جدی مورد توجه است و در هیچ کدام از صندوق ها همسان سازی بطور متوازن صورت نگرفته است.
وی خاطر نشان کرد: برای انجام این کار در صندوق بازنشستگی کشوری نیازمند 15 هزار میلیارد تومان منابع بودیم که از این میزان در بودجه 98 از اعتبار 470 هزار میلیارد تومان مصوب بودجه، فقط سه هزار میلیارد تومان برای همسان سازی اختصاص یافته بود که با کاهش میزان بودجه به عدد 380 هزار میلیارد تومان، طبیعتاً این اعتبار کمتر خواهد بود و به طور متوسط بیشتر از درصد نتوانستیم به همسان سازی حقوق اقدام کنیم.
وزیر تعاون و کار تصریح کرد: حق با بازنشستگان کشور است و امر همسان سازی لازم و ضروری است. و دولت مکلف به انجام آن است؛ طبیعتاً به محض اینکه توانایی پرداخت این اعتبار وجود داشته باشد، ما نسبت به این موضوع با جدیت کامل عمل خواهیم کرد.
شریعتمداری همچنین در پاسخ به پرسشی درباره وضعیت اصلاح بیمه خبرنگاران تاکید کرد: خبرنگاران با توجه به سختی کار مورد توجه نظام بیمهای هستند و ما نیز تلاش میکنیم متناسب با نیازهای انجمن صنفی در رفع مشکلات این قشر از جامعه عمل کنیم. من با حضور در جلسه انجمن صنفی رومهنگاران تهران، از اعضای این انجمن خواستم مشکلاتی که با توجه به قوانین موجود می توانیم مرتفع کنیم را اعلام کنند.
اهواز- حبیب نیوز: راه کاری که ساعدی در یکی از داستانهایش ارائه کرد، تشکیل سازمان انتقال خون را به دنبال داشت
آرش آذرپناه، نویسنده خوزستانی با اعتقاد به اینکه ادبیات باید تعهد اجتماعی داشته باشد، میگوید: نویسندگان ما در فضای بسته به تجربه عمیق ذهنی نمیرسند.
ایبنا خوزستان - فریبا حیدرپور: داستان کوتاه را نسبت به رمان از حیث فرم و ساختار، فنیتر و تکنیکیتر میداند و تعهد اجتماعی را در امر نوشتن، مهم ترین دغدغه خود. به دنبال کشف راههای جدید زبانی در نوشتن است و استفاده از راوی زن در یکی از آثارش را، نمونهای از این تلاشها ذکر میکند. آرش آذرپناه متولد ۱۳۵۹ و ساکن اهواز است. دکترای ادبیات فارسی دارد و مدرس دانشگاه و دورههای داستاننویسی در خوزستان است. وی چند سالی است که این دورهها را به دو صورت تئوری و تجربی برگزار میکند و میگوید از دلِ همین کلاسها نیز نویسندگان توانمندی بیرون آمدهاند. از آذرپناه تاکنون کتابهای خانه جای ماندن نيست»، کسی گلدانها را آب نمیدهد»، مصیبتنامه هابیل»، شماره ناشناس» و جرم زمانهساز» منتشر شده است. به بهانه انتشار مجموعه داستان یاسمنهای زمانه» اثر جدید این نویسنده خوزستانی از سوی نشر نیماژ، با وی به گفتوگو نشستیم تا با تِم محوری آثارش بیشتر آشنا شویم.
*در مورد دو داستان آخر یاسمنهای نه»، مایلم بدانم ایده داستان سجع چگونه به ذهن تان رسید؟ با توجه به اینکه مخاطب به نثرهای دیگر عادت کرده است، به نظر میرسد ارتباط برقرار کردن با این نوع نثر (نثرهای قدیم چون گلستان) دشوار باشد.
البته داستان تفننی در طنز» حذف شد و عمداً گذاشتم پشت جلد بماند تا خواننده متوجه حذف داستان آخر که در طنز بود، بشود. در زمان نوشتن چندان به این مسئله فکر نمیکنم که مخاطب چه چیزی را میپسندد و چه چیزی را نمیپسندد و در واقع، رویکرد من در هنگام نوشتن داستان، تصور مخاطب نیست. تصور من از مخاطب شاید با تصوری که بقیه دارند، متفاوت باشد؛ در واقع من به دنبال تجربه کردن راههای جدید زبانی هستم. معمولاً مخاطب نمیتواند داستانهایی را که بهدنبال کشفهای زبانی هستند، به راحتی بخواند.
*این به زبانگرایی شما در متن برمیگردد؟
بله، درست است. نویسندگان زبانگرا معمولاً داستانهایشان دارای لحنی است که خواندن آنها برای مخاطب عام دشوار است، اما در دریافت بازخوردها، داستان برخلاف تصور اولیهام، پذیرفته و مورد پسند واقع شد با اینکه در هنگام نوشتن فکر میکردم داستان دشوارخوانی است و راحت خوانده نخواهد شد.
*شما در این سبک از کسی الگوبرداری کردهاید؟
کاظم رضا» با نثری آهنگین و موزون مینوشت و نثرش از ابراهیم گلستان» موزونتر است؛ چون مبدع شیوه این نثر موزون گلستان است و اگر نخواهیم چیزهایی را که آلاحمد نوشته است، موزون بدانیم، در رمان هما» از کاظم رضا و چند داستان کوتاه دیگر این نویسنده بخشهایی از آن موزون اما کامل مسجع نیست با این تفاوت که چند داستان یاسمنهای نه» کاملاً مسجع است و این اولین تجربه در داستان فارسی است.
*داستان سبیل»، قربانی» و احضار روح» در این کتاب با فاصله زمانی 10 تا 12 سال دوباره بازنویسی شدند. در بازنویسی، تا چه اندازه این داستانها به پختگی رسید و تفاوتشان با نوشته اولیه چیست؟
سه داستانی که بازنویسی شدند، حاوی داستانهای به نوعی تجربهگرا بودند. سعی کردم در زمینه فرم و زبان، بعضی از داستانهای تجربهگرای گذشته را با اصلاحاتی دوباره مورد توجه قرار دهم و این کارنامه تجربیاتم در داستان است. در داستان قربانی» راوی، زن است. معمولاً در بین نویسندگان مرد کمتر راوی زن و جهان نه داریم و من تلاش کردم یک راوی زن و یک جهان نه بیافرینم. این را باید مخاطب نظر دهد که موفق بودهام یا نه؛ من خودم این داستان را موفق نمیدانم اما تجربه آن برایم ارزشمند است.
داستان یاسمنهای نه» یک تجربه جدید منهای جهان نه بود. طرح نوعی از کارکرد داستانهای فولک در داستان امروز با ایجاد نوعی حس تعلیق و طرد از طریق این باورهای فولک در داستان با همان زبان شاعرانه فاخر، همراه شده بود. اما در داستان سبیل» اینها مطرح نشده و داستان رئال و تجربی نبود. با این فکر که شاید داستان خودم است، پس از اصلاحاتی آن را به داستانی تبدیل کردم که از آب و گِل درآمد. در نسخه اول، داستان پا در هوا و بدون پایانبندی مورد نظر خودم بود. هر چند این داستان، پایانبندی غافلگیرکنندهای ندارد، ولی در میانه داستان، خواننده غافلگیر میشود.
*بله، دقیقاً میخواستم به همین نکته اشاره کنم؛ وقتی که سبیل»، کاغذی تاشده و چرک را از جیبش بیرون کشیده و به دست نویسنده میدهد تا بخواند، خواننده را غافلگیر میکند.
هدف من نمایش یک موقعیت از تیپهای اجتماعی مختلف در یک فضای کوچک بود که بتوانم تحلیل اجتماعی ارائه دهم. این داستان مثل بقیه داستانها رویکرد اجتماعی، استعاری و تمثیلی از جامعه دارد و در عین حال یک داستان رئال به تمام معناست.
*با توجه به زمان داستان، سبیل» فضای جامعه کنونی را به تصویر میکشد؛ بخصوص قسمتی که خیکی» در کوپه خوابیده و سبیل» میگوید: بعضی آدما ترجیح میدن بخوابن و بعضیا بدون اینکه بخوان و بدونن، به خواب رفتن». این اتفاق در بازنویسی روی داده است؟
داستان در شخصیتپردازی تغییراتی کرد. تلاش کردم آدمها را امروزیتر کنم. هرچند در ورژن 10 سال پیش همین شخصیتها را داشتم. دانشجو همیشه یک نوع نماد نسل جوان اندیشمند است در آن موقع همین بوده و شاید 50 سال پیش هم همین بود. ولی درباره مرد دیگری که در کوپه بود، میخواستم بیتفاوتی قشری از اجتماع را، از این آدم دربیاورم و در ورژن جدید، این، بیشتر حاصل شد.
*در بخشی از داستان سبیل»، اشاره کوتاهی به ماجرای قتل میشود ولی ناتمام میماند. خودتان میخواستید که این فقط در حد یک توضیح کوچک برای خواننده باشد؟
هدفم این نبود که به این مسئله بپردازم که آن فرد قاتل بوده یا نه، میتوانست دسیسهای برای سبیل» چیده شده باشد. این آدم وارد ماجرایی در محل کارش شد که نباید میشد. شکل دیگری هم میشد تصور کرد و این در ذهن من نبود که حتماً آن فرد دچار قتل شده بلکه میخواستم تناقض این آدم را با موقعیتی که در آن قرار دارد، نشان دهم. یک ناهنجاری در لباس هنجار و یک هنجار در لباس ناهنجار؛ این تناقض کاراکتر مورد نظرم بود.
*در داستان یاسمنهای نه» میبینیم که یاسمن با یک سری مشکلات روحی و روانی دست و پنجه نرم میکند بهویژه وقتی همسرش از مسافرت برمیگردد، اوج بیماری یاسمن» نشان داده میشود که همسرش را به بالکن برده و قصد دارد حوض آب را با موجوداتی که در آن هست، نشان دهد. ذهن مخاطب را به این سو میبرد که یاسمن» پس از مرگ دخترش اینگونه شده است؟
درست برداشت کردید. همین بود. ولی در پایان، این گیجی و وهم روانی، تبدیل به یک امر مُسری شده و همسر یاسمن را هم دربرمیگیرد. مرز واقعیت و رویا به هم خورده و باورهای عامی که در ترس سراغ زن میآید، به مرد منتقل میشود. یا به تعبیری داستان، در عین یک شاعرانگی میخواهد بهصراحت باور فولک را نشان داده و مرز بین وهم و واقعیت را خیلی نازک و باریک بداند. در بازنویسی اول داستان یاسمنهای نه» بخشهایی بود که مرد در کتابی موضوعات مرتبط با طلسم و جن را میخواند ولی در بازنویسی نهایی احساس کردم خود این باور به حدی سترگ شده که نیازی به اتفاق افتادن نداشته باشد؛ پس آن را حذف کردم.
*برگردیم به داستان اول کتاب بیخ گوش» که تصویر روشنی از داعش را به خواننده نشان میدهد. به نظرم کمتر نویسندهای به این صراحت به این موضوعی پرداخته است. هدفتان از گنجاندن این داستان در این مجموعه دقیقاً چه بود؟
من به مسائل اجتماعی روز حساس هستم و آنهایی که داستانهای من را دنبال کرده و میخوانند، میدانند هیچ داستانی نیست که در آن به یک مسئله روز واکنش نشان نداده باشم. در کتاب شماره ناشناس» هر داستان در مورد یکی از مسائل اخیر است. من خودم تا این لحظه ندیدهام درباره بحران خاورمیانه که بخشی از آن به دست داعش رقم خورد، داستانی نوشته شده باشد. این داستان کاملاً در مورد داعش است. داستان با تم داعش و تاثیری که بر صلح خاورمیانه میگذارد، نوشته شده است. اعتقاد دارم داستان باید تعهد اجتماعی و ی داشته باشد و شخصاً در راستای تعهد اجتماعی که به جامعه دارم، این رویه را در داستانهایم پیگیری میکنم؛ در یک داستان امکان دارد خودش را قویتر نشان دهد و در داستان دیگر ضعیفتر و استعاریتر نشان داده شود. در داستان بیخ گوش» داستان روشن و آشکار است.
*خواننده وقتی صفحه اول و دوم داستان بیخ گوش » را میخواند، متوجه میشود که موضوع، داعش است. به نظرتان، نویسندگان داستانهای کوتاه تا چه اندازه از عوامل غافلگیری در داستانهایشان بهره میبرند؟
عنصر غافلگیری را به عمد در داستانها وارد نکردم. کاری که بعضی از نویسندگان در گذشته انجام میدادند، این بود که کل داستان را سوار بر عنصر غافلگیری میکردند تا بتوانند در پایان مخاطب را تکان دهند؛ من این کار را به طور عامدانه انجام نمیدهم که کل پلات داستان را بر این مبنا قرار دهم که در پایان مخاطب را غافلگیر کنم. ولی اعتقاد دارم اگر داستانهای امروز از این عناصر تهی هستند، به علت انتخاب نکردن مضامین خوب و اساسی در داستانهاست. مضامین هرچه سترگ، اجتماعی و بزرگتر باشند، میتوانند تکاندهندهتر باشند و به نوعی تعلیق و غافلگیری بیشتری ایجاد کنند. اگر توانستم آن موقعیتی را که میخواستم، داستان کنم، موقعیت را احتمالاً درست انتخاب کردهام. این خبر خوشحال کنندهای است.
*با توجه به صحبتهای شما، آیا در حال حاضر به خاطر مشکل مضمون در داستانهاست که نویسندگان ما نمیتوانند به یک موقعیت واحد برسند؟
نویسنده خیلی مقصر نیست. مشکل مضمون از زبان است. قطعاً جامعه بسته به نویسنده اجازه تجربه عملی خوب را نمیدهد. نویسنده میتواند سالی چند سفر برود. شغلهای متعددی را تجربه کرده و موقعیتهای متفاوتی را تماشا و در جشنوارههای ورزشی حضور پیدا کند. به طور مثال برای یکی از داستانهایم که اتفاقات آن در استادیوم رخ میداد، بارها به استادیوم آزادای رفته و از نزدیک مسابقات را دنبال کردم تا توانستم بنویسم. این تجربهها است که امکان کشف را به نویسنده میدهد و تنها با تجربههای ذهنی امکانپذیر نیست. نویسندگان ما تجربههای ذهنی عمیقی ندارند. به طور مثال کسی که بیست سال است در آمریکا زندگی میکند، اما تجربه ذهنیاش از فردی که در شهر کوچکی در خوزستان زندگی میکند، کمتر است. در جامعه بسته، ذهنیت بسته ایجاد میشود و طبیعتاً چنین نویسندهای که تجربههای ذهنی منهای تجربه عینی و فیزیکی دارد، نمیتواند مضامینی را انتخاب کرده که خیلی به عمق بپردازند. نویسنده ما نیاز به تجربه ذهنی عمیق دارد که معمولاً یا نیست و یا خیلی کم است که همان معدودات تبدیل به یک داستان خوب و قابل قبول شده است.
به طور مثال رمان آخر کورش اسدی» تجربه امر ی حضور در راهپیمایی است. چون داستان در اوایل انقلاب میگذرد، تبدیل به درونیترین تجربه در کاراکتر پریا» شده است و این نشان میدهد که نویسنده، تجربه عملی را که در تظاهرات و راهپیماییهای اوایل انقلاب یا دوران جنگ داشته است، تبدیل به یک تجربه ذهنی عمیق کرده و توانسته با یک تجربه جدید فردی، از یک تجربه جمعی استفاده کند که شگفتانگیز است. مثلاً فردی که به روسیه یا انگلستان برود و از در و دیوار آنجا بنویسد، این کار، میشود سفرنامه؛ همه با اینترنت میتواننند این را کشف کنند. باید این تجربهها تبدیل به یک تجربه ذهنی شود تا راهگشا باشد.
*به باور بعضیها یکسری قواعد دست و پاگیر پیش پای نویسنده در داستانهای کوتاه وجود دارد که در بعضی داستانها حذف میشود و مخاطب نمیتواند با آنها ارتباط برقرار کند. با این عقیده موافقید؟
من چنین تصوری ندارم. بلکه یقین دارم که داستان کوتاه از لحاظ فرم و ساختار نسبت به رمان، به شدت فنیتر، تکنیکیتر و اساسیتر است و اگر عدم انسجام یا پریشانی در داستان کوتاهی وجود دارد، حاصل ناتوانی نویسنده است. چون به صورت بالقوه امکان ظرفیت پریشانی و عدم انسجام در رمان وجود دارد. این ویژگی در داستان کوتاه نیست؛ داستان کوتاه، آموزشی، ساختارمند، حرفهای و تکنیکیتر از داستان بلند است. اگر داستان کوتاهی خواندیم که این پریشانی و ناهماهنگی را داشت، باید یقین حاصل کنیم که این مسئله نتیجه ناتوانی نویسنده در درک ژانر است نه در خود ذات داستان کوتاه.
*برخی میگویند آرش آذرپناه نویسندهای است که میتواند میان قصهگویی و دغدغهمندی، نوعی تعادل برقرار کند. نظر خودتان چیست؟
من داستان را بدون دغدغه اجتماعی، بیمعنا، مردنی و ناجاودان میدانم. داستان آشغال دونی» از غلامحسین ساعدی وقتی که راز قاچاق خون را برملا کرد، باعث به وجود آمدن سازمان انتقال خون شد و آیا کسی هست که نداند این سازمان جان چند نفر را در جنگ تحمیلی نجات داد؟ داستان اگر تعهد اجتماعی نداشته باشد، صرفاً چه چیزی میتواند داشته باشد؟ زیباییشناسی هنری در بقیه ژانرها با وقت کمتر هم حاصل میشود. شما با زمان کمتر میتوانید از دیدن یک مجسمه بهشدت لذت ببرید تا وقتی که بخواهید زبان پیراسته و چهار جمله قشنگ بخوانید. تصوری که بهاشتباه در میان مخاطبان ادبیات عامه در ایران جا افتاده، این است که خودشان را مخاطب خاص میدانند، اما عام هستند. تصورشان این است که داستان یا رمان با بیست جمله، داستان خوبی میشود؛ در حالی که بیست جمله خوب به درد نوشتن پشت کامیون و یا پشت تاکسی میخورد؛ نه ساختار رمان و داستان. آن چیزی که در ساختار داستان و رمان اهمیت دارد، موضوع دغدغهمندی اجتماعی و ی است تا بتواند علاوه بر نمایش وضعیت اجتماع، راهکار هم بدهد. من به راهکار دادن ادبیات اعتقاد دارم. همانطور که در باره داستان ساعدی صحبت کردم. به خاطر همین داستان ساعدی را از چوبک یک گام جلوتر میدانم. داستان چوبک فقط اجتماع را نمایش میدهد با آنکه کار ارزشمندی است؛ ولی داستان ساعدی میتواند راهکار بدهد که اهمیتش را بیشتر میکند. ادبیات بدون تعهد اجتماعی و ی راه به جایی نخواهد برد و همچنان از این ایده تعهد اجتماعی دفاع میکنم و به هنرجویانم آموزش میدهم که ادبیات باید این تعهد اجتماعی را داشته باشد.
*شما در بازآفرینی شخصیتهای واحد در فضا و موقعیتهای متفاوت تجربههای موفقی داشتهاید؛ چیزی که به کرّات در کتابهای دیگر شما هم با آن برخورد کردهایم. در یاسمنهای نه» هم همینطور بود؟
البته این قسمت را دیگران باید دربارهاش نظر بدهند، اگر شما میگویید در داستانها به این نقطه رسیدید، باعث خوشحالی است. سعی من این است که وقتی مینویسم آن فرد را در آن موقعیتی که مینویسم، سنجیده و بهترین موقعیت را برایش دربیاورم؛ هر چند ممکن است موفق شود یا نشود.
*در داستان احضار روح» (تفننی در فرم)، مخاطب علاوه بر اینکه در آن فضا قرار میگیرد، در ذهن اش نقش میبندد که آن اتفاق برای خودش در حال رخ دادن است.
این داستان را در شرایطی نوشتم که شاید در یک موقعیت دیگر اصلاً تکرار نشود و نتوانم همان شخصیتها و آدمها را بسازم و بنویسم.
در شرایطی فکر میکردم میتوانم اینها را دربیاورم و درآوردم. در یک رمان دیگرم که البته هنوز مجوز نگرفته است، چنین فضایی هست. اما در حال حاضر اگر بخواهم دوباره این فضا را کار کنم، نمیتوانم. به هرحال باید در دورهای مطالعاتی باشد تا بتوان روی موقعیتهایی فکر کرد تا انجام شود. الان از آن داستانهای ژانر القایی وحشت خیلی گذشته اما هم در رمانم و نیز در داستانی که شما الان مثال زدید، در این زمینه کار کردم.
*با توجه به اینکه شما چند سالی در حال آموزش داستاننویسی هستید، فکر میکنید بهتنهایی و از دل این کلاسها میشود نویسندههایی با ایدههای جدید و خلّاق به وجود آورد؟
از 10، 12 سال پیش که دوره داستاننویسی را شروع کردم، خیلی از هنرجویانم الان صاحب کتاب هستند و با ناشرانی مثل چشمه، کتابهای شان را بیرون دادهاند. استعدادهای درخشان زیادی دیدم که خیلی از آنها در جشنوارهها مقام آوردهاند و دو، سه نفرشان مجموعههای قابل دفاعی چاپ کردند و چند نفری هم در حال چاپ مجموعه داستانهای شان هستند. در تعدادی از هنرجویان آثار نبوغی میبینم که به جرات میتوانم بگویم یک ساعدی یا گلشیری دیگری متولد میشود که در آثارشان دغدغهمندی اجتماعی را میبینم. خیلی به این مساله اعتقاد ندارم که یک نویسنده مستقیماً از کارگاه بیرون بیاید، و این کلاسها نمیتوانند به تنهایی کمک کنند. در دورههای داستاننویسی یک کلاس 10 جلسه مبانی و یک کلاس کارگاه عملی دارم. در کارگاه داستان مربیگری میکنیم اما به هیچ وجه زاویه دید تعیین نمیکنیم. هر چند در کلاسهای تئوری مبانی زاویه دید را توضیح میدهیم ولی هدایت شان میکنیم چه کتابهایی بخوانند و چطور بخوانند. تجربه خواندن سختترین داستانهای دنیا را داریم که در کمتر کلاسی ارائه میشود؛ بررسی مو به موی تکنیکهای داستانی آثاری همچون فاکنر و. . با این داستانها به هنرجویان ذائقه میدهیم و با این ذائقه میدانند دنبال چه ایدههایی بروند و بنویسند نه اینکه صرفاً مثل خیلیها به دنبال ایدههای آشپزخانهای و آپارتمانی باشند. هنرجویانم لایههای زیرین اجتماع را میکاوند و این واکاوی را در داستانهای چند نفرشان که در حال نوشتن هستند، میبینم.
*به عنوان سوال پایانی، کمی از کتابهای در دست تالیف یا انتشارتان بگوئید.
دو کتاب زیر چاپ دارم ولی چون ناشر مایل نیست، توضیح بیشتری درباره آنها نمیدهم. یک مجموعه اساسی در تاریخ داستان کوتاه است که امیدوارم بهزودی چاپ شود. رمان دیگری هم دارم که چندین سال است در انتظار مجوز است. ناشر امیدوار است اما من، نه! چون وقتی کاری گیر میکند به این راحتی مشکل حل نمیشود. به همین دلیل دوست دارم کار در هر شکلی جای دیگر چاپ شود. امروزه هم با شرایط چاپ دیجیتال و ناشران زیادی که در خارج از ایران و در همسایگی ما هستند، امکان پذیر است ولی ناشر اصرار دارد به این دلیل که این در کارنامه من رمان مهمی در داستان فارسی است، به این صورت چاپ نشود و مجوز رسمیاش را بگیرد که رسماً چاپ شود. تاکنون که حاصل نشده اما امیدواریم امید ناشر، واقعی و درست باشد.
اهواز- حبیب نیوز: باز هم پای شکر در استان خوزستان به میان آمد و دهان برخی شیرین و دهان خیلی ها هم تلخ شد و کاری هم از دست و زبان شان بر نمی آید!
شکری که یهویی یا شاید هم با برنامه ریزی های دلالانه و برخی دانه درشت ها و سلطان ها- که هرچند وقت یک بار در جای جای کشور سبز می شوند و زمام امور اقتصادی مردم را در دست می گیرند- از کیلویی 3500 تومان به 15 هزار تومان رسید؛ اما باز هم کمبود این شکر بسیار گران و احتکار شده مشهود بود و مردم در به در دنبال شکر با نرخ دولتی یا حتا آزاد اما کمی ارزان می گشتند تا این که دولت به داد مردم رسید و شکر را با نرخ دولتی یا تعاونی وارد بازار کرد.
البته تامین نیازمندی روزمره مردم جزو وظایف مسوولان دولت ها است و در قبال انجام وظایف حقوق می گیرند و هیچ منتی بر مردم ندارند و حتا نباید منتظر تشکر و به به و چه چه مردم باشند؛ اما هر لحظه باید منتظر تیرهای انتقادی که به سوی شان پرتاب می شوند باشند! چرا که حتمن در انجام وظایف شان به علت های مختلف- که برخی هم دست خودشان نبوده و ت های کشور ایجاب می کرده- کوتاهی کرده اند و باید پاسخ گوی کم کاری های خود به مردم باشند!
به هر روی، در سال جاری بحث شکر در استان داغ بود و هنوز هم از داغی نیفتاده و شکر در کنار سیب زمینی حرف نخست را نه تنها در استان که در کشور می زند.
شکری که ت های تولید و توزیع اش و نیز نقش سازمان صنعت، معدن و تجارت خوزستان در این میان انگاری مشخص نیست؛ چرا که تولیدکنندگان ساز خود را می زنند و دستگاه های مربوط از جمله سازمان صمت ناچارند گوش کنند و با آن حرکت کنند یا این که آن ها هم برای مقابله با این خودمختاری ها بکوشند.
در این باره لازم است مسوولان مربوط از جمله استاندار خوزستان و نمایندگان مردم در مجلس به کمک سازمان صمت بیایند و نگذارند بیش از این به مردم خوزستان اجحاف شود.
شکری که به خریدان استان قم 3 هزار تومان فروخته می شود اما در جای جای خوزستان 3600 تومان عرضه می شود! انگاری که خون شهروندان قمی از مردم خوزستان رنگین تر است!
به راستی کشت و صنعت کارون- که آلودگی های کارخانه اش را به خورد مردم خوزستان می دهد- چرا این چنین در حق مردم استان اجحاف می کند اما برای خوشآمد برخی در استانی دیگر سنگ تمام می گذارد؟!
مسوولان خوزستانی باید در این باره به پرسش های مردم پاسخ دهند: چرا یک شرکت خوزستانی به راحتی می تواند محصول شکرش را به مردم خودش گران دهد تا دهان آن ها را تلخ کند اما دهان افرادی را در استانی دیگر شیرین کند؟!
خوب است سخنان یک مسوول سازمان صنعت، معدن و تجارت را در گفت و گو با خبرنگار ایرنا با هم بخوانیم:
معاون اقتصادی و بازرگانی سازمان صمت در باره محصول شکر گفت: شرکت کشت و صنعت کارون در خوزستان بدترین عملکرد را در تحویل شکر برای توزیع در بازار استان دارد.
رحمان ناصریان در ستاد تنظیم بازارخوزستان در سرسرای سازمان صنعت، معدن وتجارت استان بیان کرد: شرکت کشت و صنعت کارون حواله های تحویل شکر را از سازمان صمت استان قبول نمی کند و برگشت می دهد و شکر را به عوامل بیرون از استان می فروشد.
او گفت: در حال حاضر این شرکت شکر را با هرکیلوگرم ۳۰ هزار ریال به استان قم می فروشد، این در حالی است که قیمت هر کیلوگرم شکر به استان را هر کیلوگرم ۳۶ هزار ریال عرضه می کند و تاکنون موفق به خرید شکر از این شرکت نشده ایم.
معاون اقتصادی و بازرگانی سازمان صنعت، معدن و تجارت خوزستان ادامه داد: دو پرونده تخلف از این شرکت با رقم های ۲۲۰ میلیارد ریال و ۳۶۰ میلیارد ریال به اداره کل تعزیرات حکومتی استان تحویل شده است اما این اداره کل مستندات این پرونده ها را برای رسیدگی کافی نمی داند.
او گفت: با دادگستری استان نیز درباره پرونده های تخلف این شرکت صحبت کردیم.
ناصریان بیان کرد: در دو ماه گذشته موجودی شرکت کشت و صنعت کارون ۱۷ هزار تن شکر بوده که بر اساس آخرین آمار اعلام شده موجودی این شرکت اکنون به هفت هزار تن رسیده و این به معنای خروج ۱۰ هزار تن شکر از این شرکت به خارج از استان است.
در ادامه این نشست معاون بازرگانی شرکت غله و خدمات بازرگانی منطقه چهار گفت: از ابتدای امسال تا کنون از ۸۵ هزار تن شکری که شرکت غله انعقاد قرارداد و تامین شده است ۶ هزار و ۳۰۵ تن توزیع خانوار و ۶۲ هزار و ۵۹۵ تن نیز در بین صنایع و اصناف استان توزیع شده است.
مازیار حسینی بیان کرد: با توجه به نزدیک شدن به ماه محرم باید سهمیه شکر برای این ایام به صورت جداگانه در نظر گرفته شود تا با کمبود شکر در این ایام مواجه نشویم.
او گفت: در بندر امام خمینی (ره) استان کم ترین رسوب کالاهای وارداتی را داریم و بالغ بر ۶۷.۵ کالاهای وارداتی از این بندر ترخیص می شود.
قیمت هر کیلوگرم شکر در ابتدای امسال و ایام ماه مبارک رمضان از ۳۵ هزار ریال به ۱۵۰ هزار ریال افزایش یافت که با توزیع شکر در چند ماه اخیر در سطح استان این رقم به هر کیلوگرم شکر ۴۳ هزار ریال کاهش یافته است.
*صاحبان خودروهای وانت نیسان لاستیک دریافت نمی کنند
رییس اداره بازرسی سازمان صنعت، معدن و تجارت خوزستان در ادامه این نشست درباره توزیع لاستیک های نرخ دولتی بیان کرد: دریافت لاستیک با نرخ دولتی با داشتن کارت هوشمند امکان پذیر است و صاحبان خودروهای وانت نیسان به دلیل نداشتن کارت هوشمند امکان دریافت لاستیک با نرخ دولتی را ندارند.
بهرام جباری بیان کرد: با توجه به اینکه این خودروها در حمل و نقل محصولات کشاورزی بین شهرستان های استان نیز فعالیت دارند تامین لاستیک این خودروها مهم است.
او گفت: لازم است در ستاد تنظیم بازار استان مصوبه ای برای تامین لاستیک این خودروها بدون کارت هوشمند مصوب شود تا امکان دریافت لاستیک را داشته باشند.
درباره این سایت